باربدباربد، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

پسرم باربد

دو كلمه اي هاي باربد

امروز كه دارم اين مطلب و مي نويسم هفت روز از ماه رمضان گذشته و چون ماماني باربد رفته طالقان مجبور شديم كه دو روز اول اين هفته رو بذاريمش كرج خونه بابابزرگ و خودمون رفت و آمد كنيم براي من خيلي سخت بود كه از كرج بيام سركار و دوباره برگردم ولي به آقا باربد خيلي خوش مي گذشت تو خونه عمه هاش  عزيز و بابابزرگش حسابي لوسش مي كشيدن و اونم هركاري دلش ميخواست ميكرد بعد از ظهرها هم كه من و باباش و عموهاش هم مي رفتيم خونه كه ديگه هيچي نمي دونست جواب كيو بده ............ تو اين چند روز هم خونه خاله ناهيد مثل ماه رمضان پارسال كه اومجا ميموند كلي با نسيم و عمو كيومرث و خاله ناهيد خوش ميگذرونه  ولي از همه مهمتر اينه كه تو اين مدت حرف زدنش پي...
20 مرداد 1392

ماه رمضان 92

امسال ماه رمضان براي من خيلي سخت بود ولي به باربدخان خيلي خوش گذشت چون همش در حال گشت و گذار بود. دو روز اول هفته خونه بابابزرگش كرج و دو روز هم خونه خاله ناهيد و در نهايت روز چهارشنبه با بابا تا ظهر تا من از سر كار بيام. دو هفته اين روال ادامه داشت تا اينكه هفته سوم رفتيم طالقان و دوتايي يك هفته مونديم. خيلي خوش گذشت روزا اب بازي ظهرا شيطوني تو مسجد بعدازظهرا بازي هفته چهارم هم دو روز كرج و دو روز تهران و دوباره چهار روز رفتيم طالقان و تا عيد فطر مونديم و اينبار حسابي خوش گذشت چون همه دور هم بوديم و شكر خدا همه شاد و خندان........ تو اين مدت كه باربد جونم خونه بابابزرگ بود حرف زدنش خيلي بهتر شده همه كلمات رو ...
20 مرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم باربد می باشد