دو كلمه اي هاي باربد
امروز كه دارم اين مطلب و مي نويسم هفت روز از ماه رمضان گذشته و چون ماماني باربد رفته طالقان مجبور شديم كه دو روز اول اين هفته رو بذاريمش كرج خونه بابابزرگ و خودمون رفت و آمد كنيم براي من خيلي سخت بود كه از كرج بيام سركار و دوباره برگردم ولي به آقا باربد خيلي خوش مي گذشت تو خونه عمه هاش عزيز و بابابزرگش حسابي لوسش مي كشيدن و اونم هركاري دلش ميخواست ميكرد بعد از ظهرها هم كه من و باباش و عموهاش هم مي رفتيم خونه كه ديگه هيچي نمي دونست جواب كيو بده ............ تو اين چند روز هم خونه خاله ناهيد مثل ماه رمضان پارسال كه اومجا ميموند كلي با نسيم و عمو كيومرث و خاله ناهيد خوش ميگذرونه ولي از همه مهمتر اينه كه تو اين مدت حرف زدنش پي...
نویسنده :
مريم
11:27